کلیشه سازی، فرایندی دائمی و ضروری در ذهن انسان است. زیرا جهان پیرامون ما بزرگتر و پیچیدهتر از آن است که بتوانیم بهتنهایی نسبت به تمامی مسائل، اتفاقات و شگفتیهایش اطلاعات کسب کنیم. همهی ما بهطور روزانه با حجم زیادی از اطلاعات طبقهبندیشده مواجه میشویم که حاصل دیدهها و شنیدههای دیگران است، از اطلاعات در مورد خوب یا بد بودن کیفیت غذای یک رستوران گرفته تا احتمال جذاب نبودن مسافرت به منطقهای خاص. اریک ژیویان روانپزشک و مدیر پروژههای ارتباطی دانشگاه هاروارد معتقد است، همهی انسانها نیاز دارند در ذهن خود طرحوارهها و تصاویری را نسبت به اشیاء، افراد و حتی موقعیتهای جغرافیایی گوناگون ترسیم کنند، این کار کمک میکند تا افراد احساس کنند در زمینههای مختلف قابلیت سخنرانی و نظر دهی دارند و جهان اطراف خود را بهخوبی میشناسند. با توجه به آنکه عمده اطلاعات لازم برای خلق این طرحها و تصاویر در هر فرد از طریق رسانهها به دست میآید، بنابراین طبیعی است که ذهن ما مرتب در دام کلیشههای رسانهها بیفتد. (پاک سرشت 1393). بنابراین ذهن در فرایندی تقلیل گرایانه، مفاهیم و رویدادهای متنوعی که قابلیت فروکاست به یک جمله یا مفهوم ساده دارند به کلیشه ذهنی تبدیل میکند. بسیاری از قضاوتهای ما دربارهی امور پیرامونی ما بر مبنای کلیشههای ذهنی است که پیشازاین و از دوران کودکی شکلگرفته است. بهمرور آموختهایم که اگر از چیزی دود بلند میشد آن را داغ و سوزان بیانگاریم یا هر جانور خزنده و های را موذی و یا خطرناک بهحساب آوریم. کلیشهها با تکرار تجربههای تائید کننده، تقویت میشود و تا وقتی نمونههای نقضی مشاهده نکنیم و یا با کلیشهی متفاوتی مواجه نشویم بعید است آن را انکار کنیم. اما این شیوهی تفکر قالبی و کلیشهای تا چه حد دقیق و صحیح است؟ (ادامه دارد.)
پرسش اصلی این مطلب این است که با توجه به رشد سریع تکنولوژیهای ارتباطی، شکلگیری فضا در کنار مکان و روندهای محلی شدن و فراملیشدن و گسترش فضای مجازی چه تصویری میشود از جامعه ایران ارائه داد؟ و مشخصاً راجع به تغییرات خانواده ایرانی بر اساس دو مفهوم منزل و خانه بحث میکنیم.
یشرفت تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی مانند اینترنت در زندگی بشر سهم بسزایی داشته است، بطوریکه نمیتوان تغییرات بنیادین ناشی از ظهور این تکنولوژیها را در عرصههای مختلف زندگی فردی و اجتماعی نادیده گرفت. بدون شک اینترنت و فضای بیکران مجازی، ارتباطات میان افراد را نسبت به گذشته بسیار تسهیل کرده و به افراد این امکان را میدهد تا تجربیاتی جدید و روابطی متفاوت را تجربه کنند (کوثری و دیگران، 89:1387). تغییراتی که به واسطه ابداع تکنولوژی اینترنت در ارتباطات بین فردی و نهادی ایجاد شده است، درک انسانها را از زندگی و جامعه تغییر داده است. بر همین اساس ما با یک «چرخش پارادایمی» مواجهیم، چرخش از زندگی در «جعبههای کوچک» به زندگی در «جوامعع شبکهای» (ولمن و همپتون، 1999). (ادامه دارد)
تغییر و تحول بخشی از خصوصیات جوامع و فرهنگهای مختلف است. حتی جوامع به اصطلاح ایستا و ابتدایی گذشته هم حدی از تغییرات را پذیرا بودند و اینگونه نبود که به طور مطلق ایستا باشند. تغییر و تحولات اجتماعی و فرهنگی جوامع تا امروز ادامه داشته و پرشتاب به سوی آینده در حال تغییر است. جامعه و فرهنگ ایران نیز از گذشته شاهد این تغییر و تحولات بوده است. ایران به عنوان یک کانون تمدنی کهن در گذشته یکی از خاستگاههای فرهنگی بوده است که تا کیلومترها دور از جغرافیای خود را تغذیه فرهنگی کرده است. از سوی دیگر جامعه و تمدن ایرانی همواره از سایر فرهنگها تأثیر پذیرفته و تبادلات فرهنگیاش یکطرفه نبوده است. اما با رسیدن مدرنیته غربی تعادل و داد و ستد فرهنگی شکل دیگری به خود گرفت و مدرنیته با کنده شدن از خاستگاه جغرافیایی خود میرفت که جهانی شود. در عصر قاجار به طور جدی با مدرنیته غربی روبرو شدیم و میتوان گفت دوره نوینی از تاریخ ایران شکل گرفت.
مدرنیته، هویت و فرهنگ ایرانی
واکنش ایرانیان در برابر مدرنیته و فرهنگ غرب و معانی و مفاهیم جدیدِ ظهور یافته متفاوت بود بهطوریکه منازعه معنایی بر سر «غرب» تاکنون ادامه دارد و گفتمانهای مختلف، معناهای متفاوتی از آن به دست دادهاند. این منازعه خود در منازعه کلانتری به نام نزاع سنت و مدرنیته، ساخت ی و اجتماعی و فرهنگی ایران معاصر را شکل داده است. در این منازعه معنایی گفتمانهای هویتی در رویارویی با غرب هرکدام با مرکزیت بخشیدن به یک دسته از عناصر و مؤلفهها و به حاشیه راندن برخی عناصر و مؤلفههای دیگر، به مفصلبندی هویتهای کانونی و حاشیهای پرداختهاند که حاصل این فرایند ساخت مرزهای هویتی اصلی و خلق یک «غیریت» در برابر آن بود. بنابراین میتوان گفت غرب و فرهنگ غربی یکی از مناقشهانگیزترین مفاهیم در تاریخ معاصر کشورمان بوده است. طوری که «غرب در دورههای متقدم قاجار بهمثابه شر رمز پردازی شده بود، ولی در دورههای میانی و متأخر قاجار به این رمز پردازی وزن کمتری داده شد. بر اساس این تغییر در وزن دهی، دو نوع روایت اصلی در جامعه شکل گرفت: سنتگرا و تجددگرا. برحسب اینکه کدامیک از این دو گروه، قدرت اجتماعی بیشتری داشته و کنترل ابزار نمادین را در اختیار داشتهاند، یکی از دو سازه فرهنگی در جامعه مسلط شده است».(آزاد ارمکی و نبوی 1392، ص26). در ادامه حکومت پهلوی با توجه به کنترل ابزارهای نمادین درصدد تثبیت معنایی از غرب بهمثابه «ایدهآل » برآمد و ت تجددگرایی را در پیش گرفت. به این ترتیب «روایت اروپامحورانه از مدرنیته توسط بسیاری از نخبگان و روشنفکران و حکومت اقتدارگرای پهلوی پذیرفته شد. در همین راستا تلاش حکومت پهلوی چنین بود که باتی آمرانه و خشونتبار و بیاعتنا به سنت و بافت بومی و فرهنگی جامعه، مدرن شدن به شیوه غربی را بهسرعت در جامعه ایران محقق کند. این خطمشی ی، ضد خود را درون خود میآفریند و جریانهایی پدید میآید که میخواهند نظراً و عملاً جایگزینی برای ت مدرنیزاسیونِ حکومت بیابند» (میرسپاسی، 1393، ص7). ازجمله این جریانها گفتمان اسلام انقلابی بود که بهطورجدی با قیام 15 خرداد آغاز و در بهمن 57 به پیروزی رسید. با پیروزی انقلاب قدرت تفسیر و معنا دهی این گفتمان به محیط پیرامون شدت بیشتری یافت و با به حاشیه راندن گفتمانهای رقیب درصدد تثبیت معناهای موردنظر خود برآمد. گفتمان انقلاب اسلامی در یک فرایند غیریتساز مهمترین «غیر» خود را غرب تعریف کرد و به طرد این «دیگری» پرداخت.
با عنایت به مطالب گفته شده رویارویی با مدرنیته و فرهنگ غربی و نحوه مواجه ایرانیان با این سازه فرهنگی است که ساخت ی، اجتماعی و فرهنگی جامعه را شکل داده است. بنابراین آنچه مهم است این است که «دیگری غربی» در خلق مرزهای نمادین، هویتی و فرهنگی ما نقش بسزایی دارد.
پس رویارویی با مدرنیته و ت مواجه (عامل قدرت) دو عامل اساسی در تغییرات فرهنگی دوره معاصر است. این رویارویی خود عوامل دیگری چون شهرنشینی، انتقال تکنولوژی، مهاجرت نخبگان، صنعتی شدن، آموزش مدرن و . را باعث شده و ت مواجه نیز اگر توافقی باشد روند تغییرات به سمت مدرنیزاسیون را سرعت بخشیده و اگر تخالفی باشد به رویارویی با فرهنگ غرب انجامیده، که نمود آن را میتوان در ت فرهنگی کشور مشاهده کرد.
جمع بندی
ریشه یابی تغییرات فرهنگی معاصر و چگونگی تحول آن بسیار پیچیده است که در این مقاله کوتاه نمیگنجد، ولی چنانچه ذکر شد رویارویی با مدرنیته و دسترسی به گفتمانهای مدرن بود که سنت و فرهنگ ایران را دچار تکانههای شدیدی کرد. این رویارویی خود باعث تحولات ارزشی در جامعه شد و هر تحولی به نوبه خود تحول دیگری را رقم میزد. یکی از برجستهترین صاحبنظران حوزه جامعهشناسی فرهنگ «رونالد اینگلهارت» است که به دنبال شناسایی ماهیت دگرگونیهای فرهنگی، علت و پیامدهای آن است. در ایران بسیاری از مطالعات تغییرات فرهنگی متأثر از «اینگلهارت» و کارهای اوست. اینگلهارت اذعان میکند که انقلاب صنعتی جریانی از تغییرات را با خود آورد و شکل نوینی به فرهنگهای مغرب زمین بخشید (اینگلهارت، 1373). به همین سیاق میشود گفت رویارویی با مدرنیته در جامعه ایران شکل جدیدی به جامعه ایران بخشید.
منابع
آزاد ارمکی، تقی و نبوی، سید حسین (1392). نخستین صورت سازه فرهنگی «غرب» و «تجدد» در ایران معاصر، مسائل اجتماعی ایران، سال چهارم، شماره 1، صفحه 7-31.
اینگلهارت، رونالد (1373). تحول فرهنگی در جامعه پیشرفته صنعتی (مریم وتر، مترجم). تهران: کویر
میرسپاسی، علی (1393). تأملی در مدرنیته ایرانی؛ بحثی دربارۀ گفتمانهای روشنفکری و ت مدرنیزاسیون در ایران (جلال توکلیان، مترجم). چاپ اول، تهران: ثالث.
درباره این سایت